مالکوم ایکس و دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور دو شخصیت برجسته قرن بیستم و جنبش حقوق مدنی هستند. هر دو رهبر جنبشهای جداگانه خود بودند ، با کینگ اولین رئیس کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبی و مالکوم ایکس به عنوان وزیر و سخنگوی برجسته ملی ملت اسلام (NOI). با این حال ، بیشتر مردم بر این باورند که این دو مرد رویکردهای بسیار متفاوتی در مورد چالش دستیابی به عدالت نژادی و برابری در ایالات متحده داشتند.
پنیل جوزف ، رئیس اخلاق و ارزشهای سیاسی باربارا جردن در دانشکده امور عمومی LBJ و استاد تاریخ دانشگاه تگزاس در آستین ، گفت: “افسانه های پیرامون این دو نفر آنها را به عنوان نقطه مقابل قرار می دهد. “او مالكوم را به عنوان یك دوقلوی شیطانی كینگ و پادشاهی مانند این قدیس در نظر گرفت كه اگر همین الان زنده بود به راحتی همه را در آغوش می گرفت. این واقعاً از درک عمق و وسعت قدرت سیاسی آنها ، رادیكالیسم سیاسی و تحولات آنها در طول زمان می گیرد. “
جوزف گفت: “فکر می کنم هر دو به یکدیگر احتیاج داشتند.” “هر دو در مورد یکدیگر سو mis تفاهم داشتند و درمورد هم اشتباهاتی انجام دادند. وقتی شروع كردند ، كینگ فكر كرد مالكوم این ناسیونالیست تنگ ، ضد سفید ، سیاه پوست است. مالكوم تصور می كرد كینگ این بورژوا ، اصلاح طلب ، عمو تام است. هیچ كدام از آنها آنها هر دو نبودند ، بنابراین هر دو به دیگری احتیاج داشتند.
جوزف افزود: “کینگ همچنان یک بسیج کننده سیاسی بزرگ و جهانی است و نحوه تدوین این ایده از عدالت نژادی در سراسر جهان بسیار مهم است.” “مالکوم ایکس اولین فعال معاصر بود که واقعاً عمیق و مشخص گفت” زندگی سیاه سیاه مهم است “و تبدیل به نماد جنبش قدرت سیاه شد.”
جوزف معتقد است که گرچه اختلافات بین کینگ و مالکوم ایکس را نمی توان نادیده گرفت ، اما این دو نفر در واقع بسیار نزدیکتر از آن چیزی بودند که معمولاً تصور می شود ، گرچه تربیت آنها نمی توانست متفاوت باشد. جوزف توضیح داد: “مارتین لوتر کینگ جونیور در یک خانواده نخبه از طبقه متوسط بالا در آتلانتا ، جورجیا بزرگ شد.” “پدرش مبلغ بود ، مادرش در زندگی او حضور داشت و این تربیتی بسیار راحت بود.
متصل: 6 راه آلبرت اینشتین برای حقوق مدنی می جنگد
“از طرف دیگر ، مالکوم ایکس در اوماها بزرگ شد ، [Nebraska]جوزف گفت ، و در لانسینگ ، میشیگان ، در مزارع ، بنابراین او یک پسر روستایی بود که پدرش در شش سالگی توسط روسای سفیدپوست کشته شد.[H]این است که مادر در یک م institutionسسه روانپزشکی قرار گرفته است ، بنابراین او در زمانی که در مدرسه ابتدایی بود فرزند خوانده بود. وی سپس در نوجوانی در بوستون و هارلم شروع به کار کرد و سرانجام به جرم سرقت دستگیر شد و هفت سال را در زندان گذراند.
جوزف افزود: “هنگامی که مالکوم در زندان بود ، کینگ در کالج مورهاوس ، معتبرترین کالج تاریخی سیاه پوستان برای همه مردانی که می توانید در آن زمان یا اکنون به آنجا بروید ، تحصیل کرد.” وی مدرک الهیات را از مدرسه حوزوی ، مدرسه کروزر الهیات در چستر ، پنسیلوانیا دریافت کرد و سپس از دانشگاه بوستون دکترای دکترا گرفت. ”
تربیت شدید مذهبی کینگ تأثیر عمیقی در زندگی او داشت و او مبلغ و همچنین یک فعال سیاسی شد ، از جمله اعتقاد به سخنرانی هایش. در همین حال ، تربیت دشوار مالکوم و فجایعی که او تجربه کرده است ، وقتی با خشم و دردی که او به عنوان وزیر NOI ابراز می کند ، مقابله می کنند ، بسیار منطقی است.
در طول مدت زندانی بودن ، مالکوم توسط برخی از خواهران و برادران خود مسلمان شد و رسماً به ملت اسلام پیوست. الیا محمد ، رهبر NOI ، قبل از آزادی در سال 1952 علاقه شخصی به مالکوم داشت. مالکوم نام “برده” خود را ، Little ، رها کرد و مالکوم X شد. به عنوان وزیر در NOI ، وی طرفدار جدایی طلبی سیاه (که سیاست این سازمان بود) ، ابتدا در شیکاگو و بعداً در هارلم ، نیویورک ، که برای سالهای آینده پایگاه آن می شود.
سالهای شکل گیری زندگی مالکوم ایکس و کینگ در نهایت همان چیزی است که آنها را به عنوان صداهای قطبی در چنین مبارزه شکل داده است.
جوزف گفت: “مالکوم ایکس در واقع یک وکیل دادگستری آمریکای سیاه بود و آمریکای سفید را به خاطر مجموعه ای از جنایات علیه بشریت سیاهپوستان تحت تعقیب قرار می داد.” اختلاف در شمشیر و سپر [that]، به تعبیری ، کار او به وقار سیاه رادیکال می رسد. و منظور او از شأن سیاه پوستان ، یک قوم واقعاً سیاه پوست است که از خود تصمیم گیری سیاسی برای تصمیم گیری درباره آینده سیاسی و سرنوشت خود برخوردار است. آنها نژادپرستی را تعریف می کنند و ضد نژادپرستی و عدالت اجتماعی را برای خودشان تعریف می کنند. این به ایالات متحده متصل است ، اما همچنین به استعمارزدایی آفریقا ، استقلال آفریقا ، استقلال جهان سوم ، سیاست خاورمیانه ، و همه اینها متصل است. ”
در مقابل ، “جوزف گفت:” مارتین لوتر کینگ جونیور در واقع یک مدافع بود ؛ او از زندگی سیاه پوستان و سفید پوستان دفاع کرد. “او واقعاً از شهروندی تندرو سیاه پوستان حمایت می کرد و مفهوم شهروندی او با گذشت زمان گسترش یافت. این چیزی فراتر از حق رأی و پایان جدایی است. این می تواند به پایان دادن به فقر ، عدالت غذایی ، مراقبت های بهداشتی ، حقوق معیشتی ، درآمد پایه جهانی برای همه. ”
متصل: حزب پلنگ سیاه چه بود؟
این دو رویکرد – روشی که یک هویت شخصی می سازد و دیگری که می خواهد آن هویت را بیان کند و آن را از سیستمی که برای نادیده گرفتن صداهای سیاه طراحی شده است ، تشخیص دهد – وقتی به طور عینی مشاهده شود ، مکمل تر از تناقض است. جوزف گفت: “اختلافات آنها واقعاً به اختلاف در تاکتیک و نه اهداف تبدیل می شود.” “آنها هر دو خواهند دید که شما به عزت و تابعیت احتیاج دارید و این اهداف با گذشت زمان جمع می شوند. اما تاکتیک ها و راه رسیدن به این اهداف” متفاوت است.
مشخص است که این زوج همیشه یکدیگر را رو در رو ندیده اند. مالکوم X چندین بار در کنفرانس رهبری کینگ و جنوب مسیحیت هدف قرار گرفته است ، با او مثل “عمو تام” رفتار می کند (گرچه بعداً از استفاده از این اصطلاح کناره گرفت) از طرف خود ، كینگ هشدار داد كه “سخنوری آتشین و عوام فریبانه در محله یهودی نشین سیاه ، كه از سیاه پوستان می خواهد خود را مسلح كرده و برای خشونت آماده شوند ، [Malcolm X] انجام داده است ، او نمی تواند چیزی جز غم و اندوه درو کند ، “با توجه به مارتین لوتر کینگ ، موسسه تحقیقات و آموزش جونیور در دانشگاه استنفورد.
علی رغم خصومت عمومی ، مالکوم ایکس طی سالها سعی کرد با ارسال مقالات و خواندن مطالب به NOI و حتی دعوت وی به سخنرانی ها و جلسات با کینگ تماس بگیرد. در 31 ژوئیه 1963 ، مالکوم ایکس حتی علناً خواستار اتحاد شد.
اگر کندی سرمایه دار و خروشچف کمونیست بتوانند با وجود اختلافات گسترده ایدئولوژیکی ، چیزهای مشترکی برای تشکیل جبهه متحد پیدا کنند ، شرم آور است که رهبران سیاهپوست اختلافات “کوچک” ما را غرق نکنند تا به دنبال راه حل مشترک برای یک مشکل مشترک باشند. او توسط یک دشمن مشترک قرار داده شده است. “وی از رهبران حقوق مدنی خواست تا در هارلم برای سخنرانی در یک راهپیمایی به او بپیوندند. با این حال ، هنگامی که مالکوم ایکس رویداد آگوست 1963 را به عنوان “مسخره علیه واشنگتن” رد کرد ، این چراغ روشن شد.
جوزف معتقد است که علی رغم لفاظی ها ، مالکوم ایکس هنوز چیزهای زیادی از فعالیت های کینگ آموخته است. “کینگ کسی بود که در سال 1963 و. به بسیج بیرمنگام ، آلاباما کمک کرد [he faced] چوپانان آلمانی و شیلنگ های آتش نشانی و این یک نمایش بزرگ رسانه های جهانی بود. ” کینگ در این دوره “نامه از زندان بیرمنگام” معروف خود را نوشت. مالکوم ایکس به عنوان رئیس موقت مسجد 4 و او در بیشتر بهار در واشنگتن بود [was] واقعاً تحت تأثیر بسیج های کینگ – توانایی او در بسیج تعداد زیادی از مردم – حتی اگر از کینگ به دلیل عدم خشونت خود و بی رحمی این همه کودک و زن انتقاد می کرد. “
یک نقطه عطف مهم برای مالکوم ایکس سال بعد بود ، زمانی که او به تدریج از NOI جدا شد و سعی در تعیین مسیر خود داشت. “تا سال 1964 ، در The Ballot or the Bullet (3 آوریل 1964) ، مالکوم ایکس را دیدید که در مورد حقوق رای دادن به عنوان بخشی از آزادی و آزادی سیاه پوستان صحبت می کرد. شما او را در مصاحبه با می بینید [writer] جوزف توضیح داد: رابرت پن وارن ، گفت که او و کینگ اهداف یکسانی دارند که همان کرامت انسانی است ، اما آنها برای رسیدن به آنجا راه های مختلفی دارند.
در تاریخ 26 مارس 1964 ، کینگ و مالکوم ایکس هنگام بحث در مورد قانون حقوق مدنی ، در حالی که در سنا مورد بررسی قرار گرفته بود ، از تپه کاپیتول عبور کردند. جوزف گفت: “آنها هر دو با خبرنگاران صحبت كردند و كنفرانس هاي مطبوعاتي را براي حمايت از قانون حقوق مدني برگزار كردند.” “هر دو به یک دلیل به آنجا آمدند. مردم از حضور مالکوم متعجب شدند ، او داشت سنا را تماشا می کرد و مصاحبه های خود را انجام می داد.
“[T]جوزف ادامه داد: زمانی بود که مالکوم در همان اتاق کینگ و روی نیمکت بود در حالی که کینگ کنفرانس مطبوعاتی خود را برگزار می کرد و پس از آن آنها با یکدیگر دیدار کردند و چیزهای خوشایند را رد و بدل کردند. لحظه ای بود که فقط توسط چند عکس ثبت شد ، او در وسط مکالمه با مالکوم ، ضبط کرد که گفت: “من خودم را در قلب مبارزه برای حقوق شهروندی می اندازم.” ”
این اولین و تنها باری بود که این دو نفر با هم ملاقات کرده بودند.
در 21 فوریه 1965 ، مالکوم ایکس در حالی که برای سخنرانی در راه بود در منهتن ترور شد. تأثیر مرگ وی در سراسر جنبش حقوق مدنی احساس خواهد شد ، اما تأثیر آن بر کینگ کمتر نیست.
جوزف گفت: “یکی از چیزهای شگفت آور این است که ما در مورد نحوه رادیکال ترین مرد از زمان قتل مالکوم در مارتین لوتر کینگ جونیور بحث نمی کنیم.” “در 4 آوریل 1967 ، وی در سخنرانی خود در كلیسای ریورساید نیویورك ، رئیس جمهور لیندون جانسون ، رابطه جدا كرد و گفت كه ایالات متحده بزرگترین عامل خشونت در جهان است. مالكوم همیشه در مورد برده داری نژادی و چگونگی شکل گیری برده داری نژادی صحبت می کرد. حال و کینگ از سال 1965 بیشتر در مورد آن صحبت کرده است. “
شاید به این دلیل که آنها تکامل یافته اند و مایل به یادگیری از یکدیگر هستند که امروزه همه به اندازه دهه 1960 مرتبط باقی مانده اند. جوزف گفت: “حتی با وجود جورج فلوید و زندگی سیاه پوستان و اعتراضات جهانی ، تنها راه درک این جنبش ها درک مالکوم و مارتین است.” “[They] در مورد بسیاری از این موارد خشونت پلیس و سیستم عدالت کیفری ، تفکیک نژادی و فقر و خشونت های مجازات شده توسط دولت صحبت کرد. ”
کتاب های منتشر شده جوزف شامل شمشیر و سپر: زندگی انقلابی مالکوم ایکس و مارتین لوتر کینگ جونیور (کتابهای اساسی ، 2020) و در انتظار نیمه شب: داستانی از داستان نیروی سیاه در آمریکا (گریفین ، 2007).
منبع: khabar-mojo.ir